از میان کتاب هایی که خوانده ام ، کتاب (ای کاش وقتی بیست ساله بودم اثر تینا سلیگ) بیش از هر کتاب دیگری مرور کرده ام و بارها مجددا به سراغش رفته ام و دلیلش هم این بوده که هر بار به سراغش رفته ام  دیده ام که حرف هایی بریا گفت ندارد که برای زندگی ام مفید و قابل استفاده است. مثل شعر شاعران خوب که هر کس می خواندش احساس خوبی از آن دارد.

این بار این موارد زیر را از این کتاب انتخاب کرده ام :


"دو دهه بعد زمانی که مدرک دکترای خود را گرفتم ، فکر کرد این مدرک مرا برای انجام هر کاری واجد شرایط می کند.بنابر این چند بار تقاضای شغلم را به بخش تصویر برداری والت دیزنی (جایی که رویای کودکی اش بوده) ارسال کردم و آنها برایم زیبا ترین نا مه های برو به جهنم را که در زندگی دریافت کرده بودم ، فرستادند. انها می گفتند تقاضای من را بررسی کرده اند و شغل و مقامی ندارند که به توانایی های خاص من نیاز داشته باشند.

.

این یک عامل بازدارنده بود. اما من شعار خود را در ذهن داشتم :

دیوار های آجری به دلیلی آنجا قرار دارند. آنجا نیستند که جلوی من را بگیرند. دیوار های آجری تعبیه شده اند تا به ما نشان دهند که ما چیزی را چقدر مشتاقانه می خواهیم."


پی نوشت :

مسلما هر کدام از ما در مسیر زندگی مان و در مسیر اهدافمان با دیوار هایی روبرو بوده ایم.

اما اکنون لحظه ای که می اندیشم به آن دیوار ها می بینم تنها زمانی توانسته ام دیوار را ازمیان بردارم که یکی از موارد زیر موجود بوده :

1-  باور داشته ام که دیوار بسیار برایم کوتاه بوده 

2- آنقدر به  پشت دیوار علاقه مند بوده ام که باعث خلاق شدنم شده و به نحوی دیوار را دور زده ام 

3- ترس از این طرف دیوار - گاهی نرسیدن به آن طرف دیوار آنقدر تلخ و زشت است که باعث می شود با حالی ترسان و لرزان و از سر گریز از زشتی های موجود به آن سوی دیوار بیاندیشم.

4- ارزش آدمی ، 

5- رشک و تحسین حاصل از دیدن افرادی که به آن سوی دیوار راه یافته اند . به آنها که می نگری می توانی تحسین کنی  یا رشک بورزی یا حسد . در هر صورت این موارد نیز می تواند محرکی برای رسیدن به آن سوی دیوار باشد.

6- آن سوی دیوار 

پی نوشت 2 :

نمی دانستم موضوع دیوار آنقدر زیبا باشد و با این استعاره کلی حرف برای گفتن داشته باشم.

بنابراین سلسله نوشته های (آن سوی دیوار) را از امشب شروع می کنم و بیشتر در مورد آنها خواهم نوشت.

خواهم نوشت از

 این سوی دیوار،

 آرزوی آن سوی دیوار،

 اقدامت برای رسیدن به آن سوی دیوار، 

 اوهام و افکار باطل در مورد آن سوی دیوار ، 

تجسم آن سوی دیوار

افراد و الگو های آن سوی دیوار ،

پندار باطل در مورد این سوی دیوار

شوق آن سوی دیوار 

تلخی این سوی دیوار

اجبار و ماندن در این سوی دیوار برای رسیدن به موقع در آن سوی دیوار

مزایای این سوی دیوار

تمرین برای دیوار های بزرگتر

دیوار های شخصی (منحصر به فرد و فرهنگ و دین و باور)

دیوار های ذهنی (مانعی و دیواری که عملا وجود ندارد. شرایط کاملا آماده است برای انجام کارهایی اما در صورت انجا مآن کار ، از درون سرزنش خواهیم شد)





مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها