صرف یا ثرف یا سرف اینکه من آدم خوبی هستم و از خودم خوشم میاد باعث نمی شه حقم رو به من بدن . حق گرفتنی است نه دادنی.

 نمیدونم جمله بالا درسته یا نه.

با خودم گفتم یکم بنویسم تا بفهمم جملات اولیه بالا درسته یا نه.

1- باید ببینم بازار چی نیاز داره و اون رو ببرم به بازار و بفروشم .


اونی که کالا و خدمات بهتر ، مورد نیاز تر ، زیبا تر، خوشمزه تری تولید می کنه ، چانه زنی کمتری برای فروش اون توی بازار خواهد داشت و حق رو به اون راحت تر خواهند داد . و نیازی هم نخواهد داشت که حق را بگیرد و جایی که جمله بالا (حق گرفتنیه نه دادنی) نقض میشه.


- کالا یا خدمات چی می تونه باشه :

 نانوایی که نون می پزه

 خلبانی که مسافر و بار جابجا می کنه (تخصص گران قیمت برای یادگیری)

راننده اسنپی که مسافر جابجا می کنه (تخصصی ارزان وقابل یادگیری در ده دقیقه)

مدیر آموزشگاهی که موسیقی ای  که در یاد دادن موسیقی به کودکان و نونهالان جامعه تلاش زیادی کرده(تدبیر، دلسوزی ، برنامه ریزی، دانش موسیقی و .)

کارمندی که زمان خودش رو پشت میز به چک کردن گوشی موبایل و نوشیدن چایی صرف کرده و مدام به تحلیل غیر کارشناسانه اوضاع مملکت کرده.(کارمند هم میتونه از زمانش در محیط کار استفاده کنه و ارزش افزوده ای ایجاد کنه و به تدریج از اون محیط غیر دلچسب بیرون بیاد و .)

دندانپزشکی که تخصصی داره که سالها براش تلاش کرده.(تخصصی گران قیمت و نوع کاری خسته کننده در ناحیه کمر)





مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها