گاهی زندگی مثل بازی ورق میمونه .

تو نمی تونی ورق هایی که به دستت رسیده رو عوض کنی و تنها می تونی به بهترین نحو ممکن با اونها بازی کنی

تو نمی تونی نحوه ی تربیت ابتدایی ات رو تعیین کنی.

ولی این باعث نمیشه که امروز به فکر تربیت خودت نباشی. (کتاب خوندن و سعی در بهتر کردن رفتار)

راندی پاوش جایی در کتاب (آخرین سخنرانی ) میگه:

"بسیار خب- این مشکل است و کاری از دست کسی ساخته نیست. ما نمی توانیم آن را تغییر دهیم. ما تنها باید تصمیم بگیریم چگونه به این مشکل پاسخ دهیم. ما نمی توانیم ورق هایی که در دست داریم را عوض کنیم. تنها می توانیم خوب بازی کنیم"


پی نوشت :

1-

نوشته بالا مربوط به تقریبا یکسال پیشه که امروز منتشرش کردم

2-

 حال امروز خودم طوریه که Puzzled  هستم . یعنی به طور شفاف نمی دونم چی می خوام ولی با وجود این باور دارم که برای گریز از این حالت باید حرکت کنم و نشستن و فکر کردن دردی رو دوا نمی کنه.  اکثر مواقع با نوشتن حالم خیلی خوب شده ، مثل امشب.

- هنر زیستن در ابهام داشته باش- مثلا پا میشم و تعمدی یک پومودورو  نیم ساعته می خونم و یک نیم ساعت هم می نویسم به امید اینکه حالم بهتر بشه. برون ریزی ذهنی می کنم و روی کاغذ میارم مسائلم رو و به دیوار نصبش می کنم و از دوی بهش نگاه می کنم و بعد به 2 یا 3 یا 5  یا 7 سال بعد فکر میکنم که ببینم آیا این مسئله در بازه های زمانی آینده هم اهمیت داره.

3-

اخیرا متوجه شدم که هر چه درگیر (در+ گیر) حل مسائل باشم حس و حالم بهتره و فهمیدم که زمانی که بدهی ندارم و کمتر کار می کنم ، کمتر از زندگی لذت می برم . لذت من زمانیه که در روز ساعات بیشتری رو درگیر فعالیت باشم. امیدوارم یه روزی با همین تمرین های نویسندگی وبلاگ نویسی قلمم بهتر بشه و بهتر بتونم افکارم رو بیان کنم.

4-

برای وبلاگ نویسی یک پومودورو وقت می ذارم. (یعنی 30 دقیقه شمارش مع و هر چی به ذهنم می رسه می نویسم)

برا همینه که یکم پراکنده گویی می شه اما باور دارم که به تدریج کیفیت نوشته ها بهتر خواهد شد.


 



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها